تیر ۰۶۱۳۹۱
 

دکتر سعید شاملو که اینجانب افتخار شاگردی ایشانرا در درسهای روانشناسی بالینی و بهداشت روانی (مقطع دکتری -سالهای ۷۵-۷۶) در دانشگاه علوم بهزیستی تهران را دارم ،بنیان گذار روانشناسی بالینی ایران است.

 او در سال ۱۳۰۸ در ملایر چشم به جهان گشود. پس از طی دوران دبستان و دبیرستان برای ادامه ی تحصیل به کشور آمریکا رفت. در آنجا در دانشگاه جورج واشنگتن ، دانشگاه ایالتی واشنگتن و دانشگاه ایلی نویز به دریافت درجات کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری در روانشناسی بالینی و فوق دکتری در روان درمانی نایل آمد. سپس در آمریکا دو سال با سمت استادیاری به تدریس پرداخت و نیز در بخش روانپزشکی بیمارستان ایلی نویز به عنوان روانشناس بالینی بخش، به فعالیت پرداخت. پس از بازگشت به ایران،از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ در دانشکده پزشکی شهید بهشتی (دانشگاه ملی ایران) به تدریس و تحقیق و فعالیت بالینی پرداخت. از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۷۳ در دانشگاه تهران، سپس دانشگاه علوم پزشکی تهران با سمت های استادیاری ، دانشیاری و استادی به تدریس و تحقیق و ارایه خدمات بالینی اشتغال داشت. در سال ۱۳۷۳ ، گروه روانشناسی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی را تاسیس کرد و از آن سال استادی و مدیریت همان گروه را بر عهده داشت. پروفسور سعید شاملو بانی تجدید حیات انجمن روانشناسی ایران بوده و در دوره های اول، دوم و پنجم ریاست هیات مدیره انجمن را نیز بر عهده داشتند. ایشان همچنین از پیشگامان طراحی سازمان نظام روانشناسی بود.

  پروفسور سعید شاملو از سوی «مرکز بین المللی شرح حال نویسی» (IBC) در کمبریج انگلستان به عنوان نامزد مرد سال ۲۰۰۴ انتخاب شدند. این عنوان تنها به معدودی از برگزیدگان اعطا می گردد که دستاوردها و پیشگامی آنها در جامعه بین المللی برجسته باشد و انتخاب پروفسور شاملو از میان دهها هزار فرد لایق دیگر ، به درستی نشاندهنده قدر و ارزش اقدامات علمی ایشان است. برگزاری دومین کنگره بین‌المللی روان درمانی در شرق و کفتگوی بین تمدنها که بیش از ۶۰ مهمان از تمام قاره های جهان در آن شرکت داشته اند ، برجسته ترین فعالیت علمی پروفسور شاملو در آخرین پاییز زندگانی وی بود. پروفسور شاملو ریاست و سمت دبیر کمیته علمی این کنگره را بر عهده داشتند. پس از برگزاری دومین کنگره بین المللی روان درمانی در شرق ، تعهد علمی و حساسیت پروفسور شاملو به مسایل حرفه ای، وی را، که سالها از بیماری قلبی رنج می برد و لازم بود از هر فعالیت همراه با استرس دوری جوید، برای چندمین بار روانه بیمارستان کرد. اما تن خسته و رنجور بنیان گذار روانشناسی بالینی ایران، که هفته ها بی خوابی و فشار روانی را تحمل کرده بود، اینبار توان مقابله با بیماری را نداشت. دکترشاملو یک هفته پس از برگزاری این کنگره بین‌المللی دچار حمله قلبی شد. پروفسور شاملو بلافاصله پس از ترخیص از بیمارستان و با وجود توصیه پزشک معالج مبنی براستراحت، به دانشگاه مراجعه کرد تا به امور جاری گروه، دانشجویان و انجمن روانشناسی ایران رسیدگی کند. چند روز پس از مراجعت به دانشگاه بار دیگر دچار حمله قلبی شد و از آن پس در بیمارستان بستری بود تا سرانجام در صبحگاه روز دهم دی ماه ۱۳۸۳ قلبی که به دلها آرامش می بخشید به آرامش ابدی پیوست. روز یازدهم دی ماه، دانشجویان پروفسور شاملو که بسیاری از آنها خود به کسوت استادی درآمده اند با پدر روانشناسی بالینی وداع گفتند و ایشان را تا قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه نمودند.

-چندخاطره با دکتر شاملو:

دکتر شاملو در عین حالی که در کارش بسیار جدی و سخت کوش بودند ، روحیه طنزی نیز داشته اند و حتی گاهی در کلاس با سن و سال بالایی که آنزمان داشته اند، در حین تدریس برای دانشجویان جوک هم تعریف می کردند که یکی از جوکهای او از یادم نمی رود(متاسفانه نمیتوانم اینجا تعریف کنم).خاطره دیگر که به جدیت او مربوط است اینکه ،یک بار دانشجویان از او خواستیم که یک عکس یادگاری بگیریم.خرداد سال ۷۶ بود(یادش به خیر).فضای دانشگاه علوم بهزیستی هم بسیار سرسبز بود .به پیشنهاد دانشجویان خواستیم در خارج از اطاق استاد و در حیاط دانشگاه عکس بگیریم.درست در لحظه ای که آماده گرفتن عکس بودیم یکی از همراهان بیمار که مریضش بستری بود نامه ای از بیمارستان برای دکتر شاملو آوردند که ایشان باید آنرا امضا میکرد و بعد معرفینامه ای برای او مینوشت.دکتر شاملو به او نگفت که منتظر باش من عکس بگیرم بعد میام،به ما گفت شما منتظر باشید من کار این خانم را انجاد بدهم بعد می آییم با هم عکس میگیریم.در حالیکه کار عکس گرفتن ما دو دقیقه هم وقت نیاز نداشت.این موضوع برای من بسیار جالب و آموزنده بود زیرا عکس گرفتن جنبه کاری نداشت ولی کار آن مراجع جزو وظیفه کاری استاد بود.

   خاطره دیگرم از استاد به سال ۸۳مربوط میشود .در تابستان این سال همایشی بین المللی در زمینه روانشناسی بالینی در دانشگاه علوم پزشکی تهران(جنب بیمارستان میلاد)برگزار بود و استاد شاملو هم رئیس این همایش بود.من استاد را سالها زیارت نکرده بودم(از سال۷۶).در بیرون از همایش و در سالن دانشگاه استاد را دیدم.با توجه به بیماری و کهولت سن استاد شاملو،با خودم گفتم استاد که مارا به یاد ندارد و الان باید خودم را معرفی کنم که کی هستم و چه سالی با استاد درس داشتم و…به استاد سلام کردم و او را بوسیدم و برخلاف انتظار استاد خوب مرا شناخت و این جمله را گفت:خیلی بی معرفتی،نباید یه سری به من بزنی.دوباره او را بغل کردم و بوسیدم و از او به این خاطر عذرخواهی کردم.از نظر من استاد سعید شاملو نمونه یک انسان کامل و به قول مازلو خودشکوفا بود.

 روحش شاد و قرین رحمت الهی باشد.

 نام و کارهایش جاودان و راهش پررهرو با

                                                               =========================

کلمات کلیدی=دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-دکتر سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی ایران-دکتر شاملو-زندگینامه دکتر سعید شاملو-

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.