فعال سازی رفتار مجموعه ای از تکنیکهای روان درمانی شناختی-رفتاری هست که عمدتا برای کمک به بیماران افسرده به کار میرود.
- جلسات فعال سازی رفتاری مانند درمانهای شناختی رفتاری دیگر، جلساتی ساختارمند و برنامه ریزی شده هستند. جلسه اول درمان در صورت امکان باید شامل این موارد باشد: گرفتن تاریخچه و بحث درباره منطق درمان، تمرین بازنگری اولیهی فعالیت، ارزیابی منافع اولیهی درمان و در صورت امکان تهیه یک تکلیف فعال سازی ساده. در جلسه دوم، درمانگر در صورت لزوم به بازنگری فعالیت ادامه میدهد و منافع درمان را ارزیابی مینماید. علاوه بر این، سلسله مراتبی از فعالیت اولیه نیز بر اساس یافتههای حاصل از بازنگری فعالیت و ارزیابی منافع درمان تهیه میکند. این سلسلهمراتب فعالیت، محتوای اولیه برای فعال سازی رفتاری را در جلسه آتی فراهم میکند.
پس از جلسات اولیه، روند درمان انعطافپذیرتر خواهد شد. بسیاری از مراجعان از فعالسازی رفتاری ساده به قدری بهره میبرند که نیازی به پیچیدهتر نمودن درمان وجود ندارد (هوپکو، لجوز، روجیهرو و ایفرت، ۲۰۰۳). با این وجود برای برخی از مراجعان، فعال سازی رفتاری ساده کافی نیست. در این موارد با استفاده از نتایج سنجش کارکردی شکست در جلسات اولیه، به مداخلات بیشتری پرداخته میشود. - همانطور که گفته شد، جلسات فعال سازی رفتاری از بسیاری جهات (مانند تنظیم دستور جلسه، تعیین و مرور تکالیف خانگی، درخواست خلاصه کردن نکات کلیدی و دادن پسخوراند نسبت به جلسه)، ساختاری مشابه همه درمانهای شناختیرفتاری دارند.
تکالیف خانگی:
فعالسازی رفتاری نیز همانند همه درمانهای شناختی و رفتاری، از تکلیف خانگی استفاده میکند. با این وجود، با توجه به تأکید فعال سازی رفتاری بر فعالتر نمودن بیمار، میتوان گفت که فعال سازی رفتاری؛ بدون تکلیف خانگی معنایی نخواهد داشت. بنابراین در یک مداخله فعال سازی رفتاری موفق، هر جلسه درمانی باید دربردارنده نوعی تکلیف خانگی باشد. تکالیف خانگی در فعال سازی رفتاری، هدف سادهای را دنبال میکنند: فراهم آوردن دستورالعملهایی خاص برای مراجع در رابطه با اینکه تمرینهای فعال سازی رفتاری را در حضور چه کسی، چه چیزی، چه مکانی و چه زمانی انجام دهد. تکالیف خانگی به این دلیل حائز اهمیت هستند که احتمال موفقیت فرد در آنها زیاد است و این نکته برای مراجع، به خصوص در ابتدای درمان اهمیت فراوانی دارد.
با توجه به افزایش روز افزون بیماریهای روانی و نیز افزایش روز افزون استرسهای زندگی، مردم نیاز بیشتری به مراجعه به متخصصان روان شناسی را دارند.ولی متاسفانه همه افرادی که ادعای روان شناس بودن را دارند برای این کار مناسب نیستند.حتی بسیاری از افرادی که دکترای این رشته را دارند برای رواندرمانگری و مشاوره مناسب نیستند و همه روزه از مراجعان مطالب عجیب و غریبی از این متخصصان میشنویم.ضمن اینکه از متخصصان زحمتکش و باتجربه و باسواد در این رشته هم باید تقدیر شود که تعداد آن کم نیستند.
برای شناخت بهتر یک متخصص روانشناس و روان درمانگر نکات زیر را در مورد روانشناس جویا شوید.
۱-در مورد مدرک تحصیلی او و اعتبارش مطمین شوید.
۲-در مورد دانشگاههایی که تحصیل کرده است حتما سوال کنید.
۳-از گرایشهای تحصیلی روانشناس هم سوال کنید. بعضی از همکاران در رشته هایی مثل صنعتی و سازمانی و رشته های غیر بالینی تحصیل کرده اند که ربطی به رواندرمانگری ندارند.
۴-از تجربه های روانشناس در امور بالینی و نیز از کارهای علمی انجام شده مثل تالیفات و مقالات علمی روانشناس سوال کنید.
۵-عوامل مهم دیگر شامل سن روانشناس که جا افتاده باشد.اخلاق و نحوه برخورد با بیمار و موارد مشابه دیگر و حس اعتماد که باید به روانشناس مراجعه کنید تا آنرا تجربه کنید.
م.احمدی(روان شناس)
سردردهای عصبی و درمان آن با رواندرمانی و هیپنوتیزم.
یکی از بیماریهای شایع جسمانی که عده ای زیادی از مردم به آن گرفتار هستند،سردرد است .کمتر کسی است که از سردرد در رنج نبوده باشد و آنرا تجربه نکرده باشد.طبق آمارهای علمی بسیاری از سر دردها ریشه عصبی و روانی دارند.به عبارت دیگر بسیاری از بیماریهای مربوط به سردرد روان تنی یا همان سایکوسوماتیک است.معمولا افراد گرفتار قبل از بروز سردرد حمله های عصبی دارند که از درون و یا عوامل بیرونی تحریک میشود.مهمترین عامل بروز سردردهای عصبی خشم و یا اضطراب است.افراد معمولا به مدت طولانی از اضطراب و خشم و یا استرسهای زندگی در رنج هستند و پزشکان هم بارها این موضوع را به بیماران با عنوان”علت مشکل شما عصبی است”خاطر نشان کردند.
بیماریهای سایکوسوماتیک به آن دسته از بیماریهای جسمی اطلاق میشود که ریشه روانی یا سایکولوژیکال دارند.ذهن یا روان ریشه بسیاری از بیماریهای جسمانی تلقی میشود و مشاهدات علمی و تجربیات بالینی آنرا به اثبات رسانیده است و امروزه پزشکان به این امر کاملا واقف هستند.
درمان این بیماریها علاوه بر درمانهای زیستی یا پزشکی،درمانهای روان شناختی نیز میباشد.منظور از درمانهای روان شناختی همان روان درمانی و روشهای هیپنوتیزم است.این بیماران با روان درمانی شناختی – رفتاری و یا هر نوع روان درمانی که به آن نیازمند باشند باید به آرامش لازم دست یابند.علاوه بر این روشهای هیپنوتیزم و تن آرامی کمک می کند که این آرامش ماندگارتر و اساسیتر باشد.
دکتر دارابی(متخصص روان شناسی_رواندرمانگر و هیپنو تراپیست و استاد دانشگاه).
ذهن آگاهی و درمان اکت (A.C.T)رویکرد جدید در روان درمانی
ذهن آگاهی و درمان اکت را موج سوم روان درمانی یا رفتاردرمانی نامیده اند.چرا؟
متدهای روان درمانی از ابتدای پیدایش تا کنون به هدف تغییر بنا شده اند.همانند پزشکی که در درمان به هدف حذف درد بنا شده است.زمانی که نتوان تغییر ایجاد کرد چه باید کرد؟در این حالت جز پذیرش درد کار دیگری نمیتوان کرد یعنی پذیرش درد که باعث کاهش درد میشود(طبق این رویکرد).
بنابر این در روشهای رواندرمانی معمول اگر نتوان تغییری در بیمار ایجاد کرد چاره ای جز پذیرش بیماری وجود ندارد.برای مثال در بیماری وسواس خصوصا از نوع فکری که گاهی درمان ناپذیر میشود باید به بیمار کمک کرد که بیماری خود را بپذیرد.برای این هدف متدهایی در درمان اکت وجود دارد که به بیمار در رسیدن به این هدف کمک میکند.
دکتر دارابی-روانشناس و استاد دانشگاه.
ذهن آگاهی یا مایند فولنس چیست؟
مایندفولنس (mindfulness) اصطلاحی در روانشناسی و خودشناسی است به معنی توجه کردنِ عمدی و تمرکزی پذیرا و بدون قضاوت ، به رخدادن افکار ، هیجانات و احساسات در زمان حال .ریشه این روش روان درمانی به فلسفه بودیسم و شرق بر میگردد ولی امروزه با روشهای رواندرمانی علمی تلفیق شده است و یک متد درمانی در علم روان شناسی محسوب میشود.
در این متد به بیمار کمک میشود که بر رفتار و اعمال خود متمرکز باشد.انگار یک نظاره گر بر اعمال خود می شود و خود را مشاهده میکند.لذا بیماری و افکار و احساسات هم قابل مشاهده است بدون اینکه از آن متاثر شویم.
عناصر اصلی مایند فولنس
Awareness – آگاهی: این جنبه ای از انسان بودن است که باعث می شود شما از تجربه های خود آگاه باشید و از آنها خبر داشته باشید. بدون awareness یا آگاهی، هیچ چیزی برایتان وجود نخواهد داشت.
Attention – توجه یا دقت: توجه عبارت است از آگاهی متمرکز. یادگرفتن مایندفولنس، توانایی شما برای حفظ توجه را افزایش می دهد و خواهید توانست، هر جا و هرطور که اراده می کنید، توجه خود را متمرکز نگه دارید.
Remembering – به یاد آوردن: این جنبه از مایندفولنس در بارهٔ این موضوع است: چگونه می توان همیشه به یادبیاورید که از لحظه ای به لحظهٔ دیگر، به تجربه های خود توجه کنید. افراد خیلی زود و آسان فراموش می کنند که مایندفول باشند. کلمهٔ remember از ریشهٔ لاتین re به معنای “دوباره” و memorari به معنای “آگاه بودن از چیزی” است. بنابراین، remembering به معنای دوباره آگاه شدن از چیزی است.
به مایندفولنس حضور در لحظه، ذهن آگاهی یا مشاهده گری نیز میگویند.