تیر ۳۰۱۳۹۱
 

   یکی از ابعاد وجودی انسان خشم است که گاهی لازم است در جای خود مورد استفاده قرار گیرد تا انسان بتواند از خود و نزدیکانش در مقابل تهدیدها دفاع کند.اما در عمل همیشه اینگونه اتفاق نمی افتد و در بسیاری از مواقع این نیروی بالقوه مکرر و بیهوده مورد استفاده قرار میگیرد.

 یکی از آفتهای مهم در رابطه زن و شوهر ، خشم است که از نگاه گاتمن(از روانشناسان برجسته زناشویی در امریکا) یکی از چهار دشمن مهم رابطه زن و شوهر است.اگر زن یا شوهر و یا هر دو از خشم و پرخاشگری بیش از حد استفاده کنند،رابطه زناشویی دیر یا زود از هم پاشیده خواهد شد.در تست پایان زندگی زناشویی که توسط گاتمن تدوین شده است مهمترین فاکتور ، خشم در نظر گرفته شده است.بنابر این بکار گیری خشم نشانه مهم پایان زندگی زناشویی است.در این مقاله این موضوع مورد بررسی قرار میگیرد و علل و راهکارهای مقابله با خشم بیان میشود.

-علل خشم

خشم علل بیولوژیک و روانی دارد.از نظر جسمانی برخی افراد آمادگی بیشتری برای خشم دارند(به علت زمینه ژنتیک و عوامل مربوط به آسیب به قطعه پیشانی مغز که عملکرد آن کنترل تکانه ها یی مثل خشم است).

از نظر روانی افرادی که از کودکیهای سختی برخوردار بوده اند و در محیط نا امن و پر تشنج زندگی کرده اند ، به دلیل تحریک پذیری بیش از حد مغز (ناحیه لیمبیک مغز) نسبت به محرکات سریعتر واکنش نشان میدهند و زود از کوره در میروند.

از زاویه دیگر ،افراد خشمگین دو ویژگی بارز دارند.اول اینکه از بایدها و نبایدهای غیر منطقی برخوردارند و دوم اینکه از افکار ملامتگر برخوردارند.

در بایدها فرد از دیگران به صورت حق به جانب انتقاد میکند و افکار حالت جزمی پیدا میکنند.برای مثال:

*دیگران باید با ملاحظه و مهربانی با من برخورد کنند.

*دیگران نباید از من انتقاد کنند.

*وقایع همیشه باید بر وفق مرادم باشند.

*آدمها باید وظیفه خود را درست و کامل انجام دهند.

کافیست این افکار و بایدهای جزمی آنگونه که باید به انجام نرسد که نتیجه آن خشم و پرخاشگری خواهد بود.

ملامتگرها این فکر هستند که تو عمدا این کار را کردی، به عبارت دیگر فرد خطاکار باعث استرس در من شده است.در این حالت ما در مورد خاص اغراق میکنیم و از کلماتی مثل همه، هیچ کس، افتضاح ، وحشتناک و ..استفاده میکنیم.شکل دیگر ملامتگرها سرزنش است و همسرمان را به خاطر کاری احمق نادان بی عرضه و …خطاب میکنیم و بعد اورا به باد انتقاد و تمسخر میگیریم.دقت و اغراق نکردن مهمترین کلید مقابله با خشم در این حالت است و البته زیر سوال بردن بایدها و نبایدهای مطلق و جزمی که نیاز به آموزش ،رواندرمانی و تمرین دارد.

افراد در مقابل انتقاد یا ناکامی سه نوع واکنش نشان میدهند که عبارتند از:

1-واکنش انفعالی(در واقع عکس العملی نشان نمیدهند و حتی عذرخواهی هم میکنند.در واقع افراد منفعل و ترسو).

2-واکنش خشم(طرف مقابل را به باد انتقاد،فحاشی،سرزنش و حتی کتک میگیرند).

3-واکنش ابراز وجود(که واکنش سالم است و شما بدون خشم و بدون ترس ولی با شجاعت از خودتان دفاع میکنید).

مثال:

شوهر:من تا دیر وقت جلسه دارم و دیر به خانه خواهم آمد.

1-پاسخ منفعلانه زن=باشه عزیزم روز خوبی داشته باشی.

2-پاسخ پرخاشگرانه=دوباره شروع کردی،این جلسات لعنتی تو از خانوادت مهمتره.

3-پاسخ جسورانه یا ابراز وجود=خب مطمئنم از عهده کارها بر میام اما دفعه بعد زودتر اطلاع بده تا بتوانم در کار خونه از کسی کمک بگیرم…

اگر همسرتان عصبانی است شما نباید مقابله به مثل کنید بهتر است به روشهای زیر عمل نمائید:

1-تحقیق و جستجو کردن(اینکه زود حق را به خود ندهید و علت ناراحتی همسر خود را بررسی نمایید،شاید واقعا حق با همسر شما باشد).

2-اگر حق با همسر شما بود آنرا تایید کنید و حتی از او عذرخواهی نمایید.

3-منحرف کردن.این روش زمانی استفاده میشود که طرف مقابل شما فریبکارانه قصد تحقیر شما را دارد.وکنش شما مثل موارد زیر باشد:

*دوست ندارم این بحث را ادامه بدم.

*حرفات داره منو ناراحت میکنه(بیان احساس خودتان).

4-ترجیح جسورانه.

در اینجا حرف منتقد تایید میشود بدون حمله و بدون عصبانیت شما کار خودتان را انجام میدهید.مثلا زن میگوید:اگه از اتوبان همت بریم بهتره.شوهر در جواب میگه:مسیر پیشنهادی تو بد نیست و لی به خاطر …ترجیح میدم از رسالت برم.

5-درنگ جسورانه.در اینجا شما پاسخی نمیدهید و آنرا به زمانی در آینده موکولش میکنید.

6-پیچاندن.در این روش شما به حرفهای منتقد یا پرخاشگر  گوش میدهید تا نکته حق به جانبی از او پیدا کنید.بعد میتوانید به او حق بدهید.که شاید با بخشی یا کلی ازحرفهای او موافق باشید.مثلا شوهرتان از برخورد شما با مادرش ناراحت است.شمامیگویید ،من قبول دارم که در خونه مامانت با مادرت تند حرف زدم ولی مادرتم منو عصبانی کرده بود.در اینجا با بخشی از حرف او موافق و با برخی موافق نیستی و حرف خودتم زدی.

اگر خشم از حد معمول بالاتر بود حتما به یک روانشناس جهت درمان خودتان رجوع نمایید.

نویسنده:دکتر دارابی-متخصص روانشناسی و هیپنوتراپی.

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.