مفهوم طرحواره و طرحواره درمانی.
دکتر جعفر دارابی (روانشناس بالینی)
تلفن مطب ۴۴۰۳۰۷۱۹
یکی از موضوعات امروز روانشناسی مبحث طرحواره و طرحواره درمانی است.
بسیارى از ما باورهاىمان را به شکل ناخودآگاه از خانوادهمان کسب مىکنیم و انتخابهاى مهم در زندگىمان توسط این باورها شکل مىگیرد.
ما هرگز از خود سؤال نمىکنیم: «آیا این باور به من توان مىدهد یا نه؟» خیلى وقتها ما فقط در حال دنبال کردن جاى پاى افراد خانوادهمان هستیم.
اگر این رفتارها موجب شادى در ما شوند اشکالى ندارد، اما واقعیت اینگونه نیست. درد و رنج به ما منتقل مىشود.احساس گناه به ما منتقل مىشود،شرم به ما منتقل مىشود،
طرحواره را می توان یک الگوی تکرار شونده از احساسات، تمایلات، نگرشها و رفتارها تعریف کرد. طرحواره که از آن با عنوان تله ذهنی هم یاد می شود به نوعی کنترل رفتار ما را در دست می گیرد و اغلب در کودکی ما ریشه دارد.
طرحواره به عنوان هسته اصلی باورهای انسان، مدت زیادی است که مورد بررسی روان شناسان قرار گرفته است. آنها می گویند تجربیات دوران کودکی و زندگی باعث شکل گیری طرحواره در ذهن افراد میشود؛ یعنی همان قالب فکری ما و آن چه به وسیله آن دنیا را می بینیم و مسائل را حلاجی می کنیم، رفتار دیگران را معنا می کنیم و به اتفاقاتی که پیرامون ما رخ می دهد، بار معنایی میدهیم.
فایده طرحوارهها!
طرحوارهها به ما اجازه میدهد سریع فکر کنیم. حتی در شرایطی که همه چیز به سرعت در حال تغییر است و اطلاعات جدید به سرعت وارد می شود، مردم معمولاً مجبور نیستند زمان زیادی را برای تفسیر آن صرف کنند. به دلیل طرح های موجود، افراد قادر به جذب سریع و خودکار این اطلاعات جدید هستند.
طرحواره ها همچنین میتوانند نحوه تفسیر اطلاعات ورودی را تغییر دهند. هنگام یادگیری اطلاعات جدیدی که با طرحواره های موجود جور در نمی آید، افراد گاهی اوقات اطلاعات جدید را تحریف یا تغییر می دهند تا با آنچه قبلاً می دانند متناسب شود. تغییر طرحواره ها نیز می تواند بسیار دشوار باشد. مردم اغلب حتی در مواجهه با اطلاعات متناقض به طرح های موجود خود می چسبند.
طرحوارهها در لحظات تصمیمگیری ممکن است مانند یک میانبر ما را از مسیر سختتر و طولانیتر جدا کرده و از طریق یک مسیر کوتاه به تصمیم نهایی برسانند؛ در حالی که مشخص نیست این تصمیم تا چه اندازه صحیح است. طرحوارهها ممکن است تا حدی مشکل ساز شوند که باعث برهمریختن روال زندگی ما و اطرافیانمان شود.
آیا مشکلاتتان به خودتان مربوط مىشود یا از نسل قبلى به شما ارث رسیده است؟
مادربزرگم به نگرانى مزمن مبتلاست. باور اصلى او این است که«اتفاقى ناگوار رخ خواهد داد.»
مادرم هرگز اهل نگرانى نیست، اما نگرانى مادربزرگم به من منتقل شده است.خیلى وقتها من همان فکرهاى او را در سر مىپرورانم.
ما نگرانىهایى یکسان درباره امنیت پسرم داریم. همانطورکه کاملا روشن است، سالها طول کشید تا متوجه شوم این ویژگى مادربزرگم به من منتقل شده است. او نیز این ویژگى را از پدرش دریافت کرده بود. حالا هنگامى که احساس مىکنم نگرانى سراغم آمده، اندکى توقف مىکنم و از خودم مىپرسم آیا واقعآ نگران هستم یا در حال رفتار کردن براساس باورهاى درونىام هستم؟
به محض اینکه متوجه مىشوم جایى براى نگرانى وجود ندارد و فقط در الگوى خانوادگىام گیر افتادهام، مىتوانم سراغ واقعیت بروم. هر بار که این حلقه واکنش خودکار را در خودم مىشکنم، آگاهىام را ارتقا مىدهم سپس خودم را از گذشته رها مىسازم.
بر اساس نظریه یانگ، طرحواره یا انتقال رفتار غالباً نشات گرفته از ناکامی و تجارب تلخ و ناگوار افراد در برآورده نشدن نیازهای خود، به ویژه در سنین کودکی می باشد.
طرحواره در روانشناسی به چه معناست؟
طرحواره یا تله ذهنی به چارچوبهایی گفته میشود که عمدتا بر اساس تجربیات ما در دوران کودکی یا رفتار والدین با ما شکل گرفته و به نوعی رفتار و عقاید ما را تحت تاثیر قرار میدهد. مشکل کار آنجاست که معمولا این طرحوارهها ما را از تصمیمگیری و انتخاب صحیح بازمیدارند و باعث میشوند که تنها اطلاعاتی را که مطابق این چارچوبهاست حفظ کنیم و در تصمیمگیریهای خود لحاظ کنیم.
انواع طرحواره
- طرحوارههای شخص محور: در مورد یک فرد خاص ایجاد میشوند و ممکن است شامل برداشت ما از ظاهر، اخلاق، علائق و… یک فرد باشد. مثلا زمانی که دوست خود را زیبا میدانیم؛
- طرحواره اجتماعی: شامل چارچوبی است که در مورد نحوه واکنش نسبت به یک موضوع یا موقعیت پیش آمده در جامعه ما را هدایت میکند. مثلا واکنشی که نسبت به درگیری چند نفر باهم در خیابان داریم؛
- طرحواره خودمان: شامل قضاوت ما نسبت به خودمان، از لحاظ ظاهری، اخلاقی، توانایی و … است. مثلا زمانی که معتقدیم ما یک فرد نهچندان زیبا هستیم؛
- طرحواره رویداد محور: شامل چارچوبهایی است که کنترل ما را در یک رویداد خاص به دست میگیرد. به عنوان مثال وقتی که در یک موقعیت رسمی، در یک چارچوب مشخص لباس میپوشیم…
-
طرحوارههای ناسازگار بسیاری در افراد مختلف دیده شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
- طرحواره بیاعتمادی: در این حالت فرد نسبت به دیگران نگاه منفی دارد و خود را آماده کرده است که هر لحظه از دیگران ضربه بخورد؛
- طرحواره شرم و نقص: موجب احساس ناکافی بودن در فرد میشود؛
- طرحواره وابستگی: افراد درگیر این طرحواره برای کوچکترین تصمیمات خود نیز محتاج یک راهنما هستند؛
- طرحواره آسیبپذیری: این افراد همیشه نگران حوادث و اتفاقات پیشبینی نشدهای هستند که ممکن است به آنها آسیب برساند.
- طرحواره شکست: این افراد معتقدند که فرقی ندارد چقدر تلاش کنند؛ آنها در هر صورت محکوم به شکست هستند؛
- طرحواره شایستگی: این افراد معمولا خود را برتر از دیگران میدانند و خواستههای خود را نسبت به آنها در اولویت قرار میدهند؛
- طرحواره اطاعت: این افراد معمولا با هدف پرهیز از بحث، عصبانی کردن دیگران و حفظ علاقه سایرین نسبت به خودشان در مقابل خواستههای دیگران کاملا مطیع است؛
- طرحواره ایثار: این افراد معمولا به سختی نه میگویند و حتی در سختترین شرایط هم در صدد انجام خواستههای دیگران هستند. این افراد معمولا احساس میکنند که قربانی دیگران هستند و حقشان در حال تضییع است؛
-
طرحواره درمانی
- طرحواره های نسازگار نیاز به درمان دارند.
-
معمولا افرادی که تحت طرحواره درمانی قرار میگیرند یک مشکل خاص ندارند؛ بلکه در موقعیتهای مشابه ناچار به رفتاری میشوند که خودشان یا دیگران را آزار میدهد.
مهمترین تکنیکهای طرحواره درمانی عبارتند از:
- تکنیک شناختی: تلاش برای تخریب و زیر سوال بردن طرحواره در ذهن فردی که درگیر آن است؛
- تکنیک رفتاری: کمک به تغییر رفتار و تغییر عادتهای مرتبط با یک طرحواره؛
- تکنیک تجربی: زمانی از این تکنیک استفاده میشود که خود فرد نسبت به غلط بودن طرحوارههای خود آگاه شده باشد.
مبحث طرحواره درمانی بسیار گسترده است و نیاز است تا در مورد هر شخص کاملا شخصیسازی شود.