تیر ۰۵۱۳۹۱
 

سوگ یا فقدان که در اصطلاح انگلیسی گریف نام دارد ، یکی از واقعیات انکار ناپذیر این دنیا است . مرگ عزیزان یکی از بزرگترین استرسها یا همان فشار روانی است.تا زمانی که ما زنده هستیم شاهد مرگ دوستان و عزیزانمان خواهیم بود.اما چقدر خودمان را برای آن آماده کرده ایم.افراد مختلف با توجه به شخصیت و واقع نگری ، به طرق مختلف با این استرس کنار می آیند .هر اندازه افراد منطقی تر باشند و با این واقعیت منطقی کنار بیایند ، بهتر مراحل سوگ را کنار خواهند گذاشت.

برخی افراد هنوز واقعیت مرگ را نپذیرفته اند.حضرت علی(ع) می فرماید ، برای دنیایت آنچنان کار کن که انگار تا ابد زنده میمانی و برای آخرتت آنچنان کار کن که انگار همین فردا خواهی مرد ، یا در جای دیگری میفرماید، مرگ از رگ گردن به انسان نزدیکتر است.

بنابر این مرگ مثل سایه با انسان همراه است.افرادی که از قبل احتمال فقدان عزیزان خود را میدهند ، راحت تر با این پدیده کنار می آیند.البته از هر فردی اگر سوال شود که آیا تو روزی خواهی مرد؟، مسلما به این سوال و سوال کننده میخندند.چون جواب آنرا بدیهی میداند.اما  چه اندازه واقعیت مرگ خود و نزدیکانش را با تمام وجود می پذیرد.

                                بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

                                کین اشارت به جهان گذران ما را بس

   تحقیقات انجام شده در امریکا نشان می دهد که مرگ همسر بزرگترین استرس به حساب می آید.این موضوع برای همه یکسان نیست.شاید در ایران مرگ فرزند سنگین تر باشد.

نکته دیگری که در پذیزش واقعیت مرگ بسیار مهم است این است که چه اندازه مرگ را با دید معنوی نگاه کنیم.افرادی که مرگ را انتقال از یک دنیا به دنیایی دیگر میدانند با این پدیده راحت تر کنار می آیند تا افرادی که هنوز به درک این واقعیت نرسیده اند. به قول حضرت مولانا:

                               مرگ اگر مرگ است گو نزد من آد      تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

                               من ز او جانی ستانم جاودان           او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ

و نیز در سروده زیبای دیگری می گوید:

                             از جمادی مردم و نامی شدم     وز نما مردم به حیوان سر زدم

                             مردم از حیوانی و آدم شدم      پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

                            حمله دیگر بمیرم از بشر          تا بر آرم از ملائک بال و پر

                           بار دیگر از ملک پران شوم       آنچه اندر وهم ناید آن شوم

از نظر روانشناسی و روانپزشکی اگر فردی عزیزی را از دست بدهد ، افسردگی او تا شش ماه طبیعی است اما اگر از این مدت بگذرد او یک بیمار افسرده تلقی خواهد شد و باید تحت رواندرمانی و دارو درمانی قرار بگیرد. البته این به این معنا نیست که در مدت شش ماه اول اگر افسردگی شدید بود هیچ اقدامی انجام نگیرد.در این مدت نیز خطراتی وجود دارد از جمله خطر اقدام به خودکشی.افرادی که از قبل زمینه افسردگی را دارند احتمال کنار آمدن با فقدان را کمتر خواهند داشت و خطرات احتمالی نیز بیشتر است که اطرافیان باید بیشتر مراقب این افراد باشند.

توصیه های مهم

از دست دادن عزيزان براي همه ما رخ مي‌دهد و عبور از اين شرايط سخت به آگاهي و مهارت‌هايي نيازمند است كه اطلاع از آنها به ما كمك مي‌كند تا اين وضعيت دشوار سوگ را راحت تر تحمل كنيم و به سلامت از آن بگذريم. ممكن است هفته‌ها و ماه‌هاي بعد از مصيبت با مواردي از قبيل غمگيني، افسردگي، درماندگي و ناتواني، علاقه نداشتن به كارهاي سابق، بي تفاوتي و بي‌حوصلگي روبه‌رو شويد. توصيه‌هاي زير مي‌تواند در اين مراحل سخت به شما كمك كند: 1- به خود حق بدهيد كه احساس عصبانيت، غمگيني، ناراحتي و بسياري از احساسات ناراحت‌كننده ديگر داريد.
2- درخصوص احساسات خود با ديگران صحبت كنيد. 3- احساسات و نگراني خود را ابراز و هر وقت خواستيد گريه كنيد. 4- مراقب وضعيت جسمي‌ خود باشيد. وقتي فرصت پيدا كرديد استراحت كنيد و چيزي بخوريد. 5- زماني را براي كارهاي شخصي مانند رسيدگي به بهداشت و مراقبت شخصي خود اختصاص دهيد. 6- به خود سخت نگيريد و به دليل عصبي و پرخاشگر‌‌بودن خود را سرزنش نكنيد. 7- ارتباط خود را با اطرافيان حفظ كنيد و با بستگان و كساني كه همدرد شما هستند، در تماس باشيد. 8- احساسات و عواطف خود را از هر طريقي كه مي‌توانيد ابراز كنيد و اگر دوست داريد و مي‌توانيد بنويسيد، نقاشي كنيد، گريه كنيد، دعا كنيد، قران بخوانيد، عصباني شويد، داد بزنيد و غم سنگين خود را بيرون بريزيد. 9- لوازم شخصي و يادگاري‌هايي از فرد يا افراد از دست داده را نگه داريد و همراه خود داشته باشيد. اگر باعث تسكين شما مي‌شود مي‌توانيد با فرد از دست‌رفته صحبت كنيد و براي وي نامه بنويسيد يا برايش دعا كنيد.
10- به ياد داشته باشيد بهبود اثرات عاطفي حادثه، نياز به زمان زيادي دارد انتظار نداشته باشيد كه سريعا به وضعيت سابق برمي‌گرديد. 11- زندگي شما پس از اين اتفاق تغيير خواهد كرد و ممكن است مجبور باشيد دوباره و از صفر شروع كنيد يا مجبور به انجام كارهايي باشيد كه تا به حال نكرده ايد. از نظر روحي خود را براي اين تغيير آماده كنيد. 12- تا مدت‌ها شما در وضعيت بحراني به سر خواهيد برد. اين بحران ممكن است عوارضي را در زندگي شما ايجاد كند؛ مثل مشكلات مالي و خانوادگي و… اين عوارض و مشكلات ممكن است گذرا باشد و با تدبير درست حل شود، بنابراين از گرفتن تصميمات مهم براي آينده مانند رها كردن كار، انتخاب محل جديد زندگي و مهاجرت خودداري كنيد. 13- حادثه تلخي كه پشت سر گذاشته‌ايد، ممكن است عوارض رواني و رفتاري خاصي را به دنبال داشته باشد لذا اگر احساس مي‌كنيد قادر به مقابله با اين مشكلات نيستيد، به متخصصاني  مثل روانشناس یا روانپزشک مراجعه كنيد. شاید لازم باشد به هر دو متخصص مراجعه داشته باشید و هم از رواندرمانی مخصوص سوگ بهره مند شوید و هم از دارو درمانی استفاده کنید.

در خصوص مرگ فرزند با مادر داغدار به روش زیر عمل نمایید:

در غم و اندوه فرد شریک شوید. او را تشویق کنید تا احساساتش نسبت به مرگ و خاطرات فرد از دست رفته را مطرح کند. – غم و اندوه او را تایید کنید؛ اما آن را به ابدیت و خداوند ارتباط ندهید. با دقت و توجه به صحبت‌های فرد گوش دهید و با او همدردی کنید. – صبور باشید. روند بهبود فرد طولانی است، پس با بردباری به او در پشت سر گذاشتن غم و اندوه کمک کنید. -‌ مصیبت او را کم اهمیت نشان ندهید. نگویید تو باید قوی باشی، تو باید بدون او به زندگی ادامه دهی و مانند آن. زیرا در مراحل اولیه این صحبت‌ها برای فرد تاثیر ندارد، ضمن این که ممکن است این ذهنیت را در او ایجاد کند که شما او را درک نمی‌کنید و نمی‌توانید کمک مناسبی برای او باشید. اجازه دهید به طور طبیعی مراحل سوگ را پشت‌سر گذارد. -‌ به او در برگزاری مراسم کمک کنید. – برای او غذا درست کنید و مراقب تغذیه اش باشید. این روزها مساله پذیرایی از میهمانان شرکت‌کننده در مراسم تدفین و یادبود یکی از دغدغه‌های مهم صاحبان عزاست؛ به طوری که گاه عزاداری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. شاید تعجب کنید اگر بدانید در آیین ما پسندیده است که تا ۳ روز برای خانواده مصیبت دیده غذا بفرستند و بهتر است از غذا خوردن نزد آنان اجتناب شود. -‌ اگر مرهمی بر زخم ریش صاحبان عزا نیستید، حداقل باری بر دوش آنها نباشید. جای تاسف است که بعضی اطرافیان در چنین شرایطی از صاحب عزای دلسوخته انتظار احترام گذاشتن، تحویل گرفتن و مانند آن را دارند و از آن تاسف‌بارتر نیش و کنایه‌هایی است که احتمالا به دلیل کدورت‌های گذشته به صاحبان عزا زده می‌شود. -‌ آوردن دسته‌ها و سبدهای گل و پارچه نوشته‌های پرهزینه برای خانواده‌ای که دسته گلش پرپر شده است، از فرهنگ ما نیست. همدردی خود را با مهربانی‌های خود و نثار فاتحه نشان دهید. دکتر دارابی

(روانشناس بالینی)

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.